دلیل رشوه دادن به دلقک دربار!
پادشاهي دلقکي داشت که با همه درباريان مزاح مي کرد و آن ها را مسخره مي کرد جز يک نفر به نام اصيل الدين.
روزي پادشاه به دلقک گفت: تو چرا همه را مسخره مي کني جز اصيل الدين.
گفت: چون همه به من دو دينار مي دهند و او صددينار.
شاه اصيل الدين را احضار کرد و سبب پرسيد، اصيل الدين گفت: دينار به دو تن مي دهند، يکي آن که دستشان بگيرد و ديگر آن که پايشان نگيرد. امير بسيار خنديد و او را مرخص کرد.
روزي پادشاه به دلقک گفت: تو چرا همه را مسخره مي کني جز اصيل الدين.
گفت: چون همه به من دو دينار مي دهند و او صددينار.
شاه اصيل الدين را احضار کرد و سبب پرسيد، اصيل الدين گفت: دينار به دو تن مي دهند، يکي آن که دستشان بگيرد و ديگر آن که پايشان نگيرد. امير بسيار خنديد و او را مرخص کرد.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۱ ساعت توسط سعید
|
دراین وبلاگ قصددارم ؛حکایات کوتاه اما پرمحتوا را برای شما عزیزان قرار دهم .امیدوارم مورد توجه شما قرارگیرد.وبلاگ اصلی بنده با عنوان مسافر به ادرس ذیل می باشد.http://mosaferiran.blogfa.com/